جیغ یک گربه ام و ...

ساخت وبلاگ
جیغ یک گربه ام و زندگی ام در گونی ست

بغض را می کنم و گریه ی من قانونی ست

شب شده می روم از خواب به رؤیایی که…

خواب، خونی و شبم خونی و رؤیا خونی ست!

آنچه گفتم شدی و آنچه نگفتم بودی

گربه ی مرده شدم، گریه ی جفتم بودی

نه لبی مانده به بوسه، نه لبی روی لبی

منم و استرس و خاطره هایی عصبی

مثل یک بغض گلوگیر، پُر از لخته ی خون

تف شدم از شب غمگین تو با بی ادبی

خسته از قبل، ولی خسته تر از آینده

تف شدم بر سر سیگاری ِ تو با خنده

دشمنانم وسط ِ کوچه معطّل بودند

و رفیقان که همه بر سر ِ منقل بودند!

آسمان، دود… خدا دود… رفیقانم دود…

اوّل قصّه یکی بود و یکی باز نبود

وسط ِ سطل زباله، وسط ساعت هشت

گربه ای بود که دنبال غذایی می گشت

قرص را می خوری و پُر شده از سردردی

در زمان عوضی رفته و برمی گردی

آخرین وقت نمازی و اتاقی غصبی!

خسته از اینهمه تردید به من می چسبی

مثل یک گربه که رؤیاش پلنگی بوده

مثل خوابی که تهش صبح قشنگی بوده!

در سرم وحشت فردا و پُر از دیروزم

بغلم می کنی و در بغلت می سوزم

قرص ماه منی و حل شده ای در آبم

بغلم می کنی و در بغلت می خوابم

دهنم بسته شده از لب تو، از سُرب ِ …

شب ولگرد در آغوش هزاران گربه

به سراغ من اگر می آیید . . .!...
ما را در سایت به سراغ من اگر می آیید . . .! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kamranmohammadzadeha بازدید : 149 تاريخ : دوشنبه 20 خرداد 1398 ساعت: 4:16