کوچه نستزن

ساخت وبلاگ

این حرف یه سربازه از غربت یه سنگر یک نامه خون آلود از جبه خاکستر

با بوسه به دستای مادرش شروع میشه میدونه که این سنگر فردا زیر آتیشه

میگه اسم اون کوچه اسم من نشه مادر اسم نسترن روشه چه اسمی از این بهتر

نسترن رو میشناسی اون دختر همسایه است میخواستم عروست شه اما بعد آتش بس

قلب چشم اون اینجا توی جبهمه با من بود

اون دلیل جنگیدن اون معنی میهن بود

مادر نکنه یک وقت خون منو بفروشن

اونایی که بعد از من پوتینامو میپوشن

نگذاری که اسم من ابزار غضب باشه

خون من هم رزمام بازیچه شب باشه

نگذاری که اسم من باتون بشه تو پهلو

یا تیر خلاصی شه تو صورت دانشجو

اونایی که اسمم رو با عربده میخونن

از بغض شب حمله یک قطره نمیدونن

اونا تو شب آتیش فکر جونشون بودن

رنگ سفره هاشون بود خون صدتا مثل من

مادر نذار اسم من اسم کوچمون باشه

وقتی عشق نمیتونه توی کوچه پیدا شه

وقتی شلاق و حبس و تابعه محکوم

رد پای بغض من روی نامه معلومه

یاد منو پنهان کن تو اون دل پهناور

حتی عکسمو بردار رو تاقچمون مادر

به سراغ من اگر می آیید . . .!...
ما را در سایت به سراغ من اگر می آیید . . .! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kamranmohammadzadeha بازدید : 135 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:13