و تو هم روزى پير مى شوى
اما من
پيرتر از اين نخواهم شد؛
در لحظه اى از عمرم متوقف شدم
منتظرم بيايى
و از برابر من بگذرى
زيبا، پير شده
آراسته به نورى
که از تاريکى من دريغ کرده اى...
به سراغ من اگر می آیید . . .!...
برچسب : نویسنده : kamranmohammadzadeha بازدید : 156