سفره سین

ساخت وبلاگ

پلاس کهنه اندیشه را دور باید انداخت زمان بر مغز و پوست کهنگی می تازد امروز
چه کم داریم من و تو از درخت و سنگ بی مغز و زمین ای دوست
بنگر زمین هم پوست می اندازد امروز پلاس کهنه اندیشه را دور باید انداخت
زمستان هر چه بود تاریک و طولانی دل ما هر چه شد سرد و زمستانی
زمین اما به دور از کینه بهمن نشسته با گل و خورشید به مهمانی
نشسته با گل و خورشید به مهمانی به شاد باش شمیم بارش نم نم
به فال نیک دیدار گل مریم بیا تا یک نفس شکرانه امروز
به داغ دل فراموشی دهیم با هم به داغ دل فراموشی دهیم با هم
بزن ای طبل باران برقص ای بید مجنون

رسیده پچ پچ گل به گوش خاک محزون
بیایید سفره عید بچینیم قاصدکها
هزاران سین تازه به جای سوگ و سرما
زمستان هر چه بود تاریک و طولانی دل ما هر چه شد سرد و زمستانی
زمین اما به دور از کینه بهمن نشسته با گل و خورشید به مهمانی
نمی بینی غبار قصه دیروز مبادا بر چلی پای شب سرما
مسیحایی چنین بخشنده و دلسوز
بزن ای طبل باران برقص ای بید مجنون رسیده پچ پچ گل
به گوش خاک محزون بیایید سفره عید
بچینیم قاصدکها هزاران سین تازه به جای سوگ و سرما

به سراغ من اگر می آیید . . .!...
ما را در سایت به سراغ من اگر می آیید . . .! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kamranmohammadzadeha بازدید : 160 تاريخ : دوشنبه 19 اسفند 1398 ساعت: 7:37